ماهی ها پرواز می کنند

پناه بر شعر و نقشی که روی کاغذ بازی می کنیم

ماهی ها پرواز می کنند

پناه بر شعر و نقشی که روی کاغذ بازی می کنیم

ماهی ها پرواز می کنند

مه‌سا رهنما

کلکسیونر
مجموعه شعرهای آزاد مه‌سا رهنما
انتشارات شانی

طبقه بندی موضوعی

نمی توانم

پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ق.ظ

نمی‌توانم بیشتر بمانم

چشمم به اشک‌های زیادی آلوده است

باید تا دیر نشده

گوری را برای گم کردن پیدا کنم

فردا شاید صبحانه را در آسایشگاه نخورم

قرص را در کلانتری

 

دیروز به هر مغازه‌ای سر زدم

قتل زنجیره‌ای نمی‌خرید

می‌گفتند خون آرزو را گردن نمی‌گیریم

گفتم برای گلویم سنگین است

حرف بیست و پنج سال آرزوست

نشنیدند

عقلم معتقد است

چیزی از آبروی تو مهم‌تر نیست

برای همین خون بها را من حساب می‌کنم

قرار شد دلم را از تو بگیرم

شاید روح آرزوهایی که کشتی آزاد شد

 

دیروز از هرکه پرسیدم

گور گم شده تمام کرده بود

حالا باید چشم‌هایم را بمیرم

و خنده‌هایم را خیرات کنم

 

مه‌سا رهنما

92


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۶/۱۲
  • ۱۲۹۳ نمایش
  • مهسا رهنما

شعر

شعرآزاد

شعرسپید

مهسا رهنما

مه‌سا رهنما

نظرات (۱)

  • نادر ابراهیمی
  • درود بانو مرا لینک سپاس
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی