از محیط زیست به صلح
سه شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۱۸ ب.ظ
دست های خون آلود تاریخ را بخشیدیم،
سلاح های سرد و گرم چشیده را.
از تو فصلی خواستیم
که شاخه ی زیتون در دهان تفنگ شکوفه کند،
از تو دشتی می خواستیم
با بوته هایی از کبوتر سفید
اما نیامدی هرچند گل ها،
هنوز نام کوچه ها را تغییر می دهند،
و زخم،
روی سینه ی اوزون خانه کرده است.
ما فراموش کردیم که رگ های بریده ی خاورمیانه
از نفت خالی مانده اند
و تو حتی یکبار با خورجینی از خورشید
به عیادت شب نیامدی ...
تو را به خاک می سپاریم در پرچمی سفید،
و عادت می کنیم به مرگ نیلیِ خون
زیر سلول های غریب پوست،
تو را فراموش می کنیم
وقتی گلوی ارومیه خشکیده است،
و زمین بالاخره تسلیم خواهد شد تا کرم ها
اندام های دیگرش را تجزیه کنند.
مهسا رهنما
- ۹۵/۱۰/۱۴
- ۱۲۳۲ نمایش