صدای مرا
از انتهای یک بن بست می شنوید
از پشت دیوارهایی
که پیله تنیده اند
هوای پرواز را
و بال هیچ پرنده ای
توان فریاد زدن آسمان را ندارد
آنجا
که تارهای سنگی اش
به بغض گلوی من ختم می شوند
و اشک حق باریدن ندارد
صدای مرا اگر نمی شنوید
عجیب نیست
هیاهوی گنجشک ها
هوش از سر خنده هایتان برده است
و گوش هایتان سکوت اشک ها را نادیده می گیرند
به گیرنده های خود دست بزنید
شاید شنیدید
مظلومیت این سکوت عظیم را
گنجشک ها
بی صدا گریه می کنند
بی صدا می میرند
صدای مرا
نه! نشنوید.
مهسا رهنما
1391